سید محسن برزنونی و اختلال OCPD وسواس جبری

سید محسن برزنونی و اختلال OCPD وسواس جبری

 

سید محسن برزنونی OCPD وسواس جبری

 

شمشیر دو لبه‌ی نظم: آیا کارمند نمونه شما یک «دیوانه منظم» است؟

آیا در تیم خود فردی را دارید که میز کارش همیشه یک اثر هنری است، حتی یک منگنه هم سر جای خودش قرار دارد؟ کسی که گزارش‌ها را نه یک بار، نه دو بار، بلکه سه بار بازخوانی می‌کند تا مطمئن شود حتی یک ویرگول هم جابجا نشده است؟ فردی که اگر از او بخواهید کاری را «حدوداً» انجام دهد، نگاهی به شما می‌کند که انگار به زبان بیگانه‌ای صحبت کرده‌اید؟

در نگاه اول، این افراد گنجینه‌های یک سازمان هستند. آن‌ها نماد دقت، تعهد و کیفیت بالا هستند. اما اگر کمی عمیق‌تر شویم، ممکن است متوجه شویم که همین کمال‌گرایی افراطی، همین نیاز به کنترل همه چیز و همین نظم آهنین، تبدیل به بزرگ‌ترین مانع در مسیر رشد تیم و سرعت عمل کسب‌وکار شده است.

اینجاست که سید محسن برزنونی در کتاب جریان‌ساز «رقص با طوفان‌ها»، به سراغ یک مفهوم روانشناسی مهم می‌رود که درک آن برای هر مدیری حیاتی است: اختلال شخصیت وسواسی-جبری یا OCPD. او در صفحات ۱۵۶ تا ۱۶۶ کتاب، با لحنی ساده و کاربردی، به ما نشان می‌دهد که این ویژگی شخصیتی چگونه می‌تواند یک نقطه قوت بی‌نظیر یا یک نقطه ضعف ویرانگر باشد.

نویسنده با یک مثال جالب بحث را شروع می‌کند: آیا تا به حال در پیاده‌رو طوری راه رفته‌اید که پایتان روی خطوط سنگفرش نرود؟ یا وقتی همسرتان با علاقه در حال جارو زدن خانه است، جارو را از دستش گرفته‌اید چون «فقط خودتان می‌دانید چطور باید درست جارو زد»؟ برزنونی با لبخند به شما تبریک می‌گوید و شما را به جمع «دیوونه‌های منظم» خوش‌آمد می‌گوید!

اما این «دیوانگی منظم» در محیط کسب‌وکار چه ابعادی پیدا می‌کند؟ بر اساس آموزه‌های کتاب رقص با طوفان‌ها، افراد دارای OCPD این ویژگی‌های بارز را از خود نشان می‌دهند:

  • کمال‌گرایی مطلق: برای آن‌ها، «خوب» دشمن «عالی» است. هیچ کاری تمام شده نیست مگر اینکه بی‌نقص باشد. این ویژگی می‌تواند کیفیت خروجی را به شدت بالا ببرد، اما همزمان می‌تواند پروژه‌ها را تا ابد در مرحله بازبینی نگه دارد.
  • عشق به نظم و ترتیب: همه چیز باید طبق یک ساختار مشخص و در جای دقیق خود باشد. این افراد از آشفتگی و بی‌برنامگی بیزارند و می‌توانند بهترین سیستم‌ها و فرآیندها را طراحی کنند. اما در مقابل، با هرگونه تغییر ناگهانی یا نیاز به انعطاف‌پذیری، دچار مشکل می‌شوند.
  • کنترل‌گری شدید: آن‌ها دوست دارند همه چیز تحت کنترل خودشان باشد و به سختی به دیگران برای انجام کارها اعتماد می‌کنند. این میل به کنترل، واگذاری وظایف را برایشان تقریباً غیرممکن می‌کند و باعث می‌شود در حجم زیادی از کار غرق شوند.
  • سخت‌گیری و استانداردهای بالا: آن‌ها هم از خود و هم از دیگران انتظارات بسیار بالایی دارند. این موضوع می‌تواند سطح کیفی تیم را بالا ببرد، اما اگر مدیریت نشود، به راحتی به دلسردی و فرسودگی سایر اعضای تیم منجر می‌شود.
  • تأخیر در تصمیم‌گیری: از آنجا که می‌خواهند تمام جوانب را بسنجند و بهترین تصمیم ممکن را بگیرند، ممکن است آنقدر در تحلیل جزئیات غرق شوند که پنجره فرصت‌ها بسته شود.

یک تفاوت حیاتی که نباید فراموش کنید: OCPD با OCD یکی نیست!

سید محسن برزنونی در صفحات ۱۵۹ و ۱۶۰ به درستی روی این تمایز تاکید می‌کند. بسیاری این دو را با هم اشتباه می‌گیرند.

  • OCD (اختلال وسواس فکری-عملی): یک اختلال اضطرابی است. فرد افکار مزاحم (وسواس) دارد (مثلاً ترس از میکروب) و برای کاهش اضطراب خود، یک عمل جبری را تکرار می‌کند (مثلاً شستن دست‌ها). فرد مبتلا به OCD می‌داند که رفتارش غیرمنطقی است اما نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد.
  • OCPD (اختلال شخصیت وسواسی-جبری): یک الگوی شخصیتی است. فرد مبتلا به OCPD فکر نمی‌کند که رفتارش اشتباه یا غیرمنطقی است؛ برعکس، او عمیقاً باور دارد که روش او تنها روش صحیح برای انجام کارهاست و دیگران باید از او پیروی کنند. مشکل او با اضطراب نیست، بلکه با رسیدن به کمال و نظم مطلق است.

این تفاوت کلیدی است. شما با یک فرد مبتلا به OCD همدلی می‌کنید، اما یک فرد دارای OCPD ممکن است شما را به مرز جنون برساند چون اصرار دارد که همه چیز باید «دقیقاً» به روش او انجام شود!

راهنمای آموزشی مکمل: چگونه از OCPD یک مزیت رقابتی بسازیم؟

دانستن این ویژگی‌ها کافی نیست. هنر یک مدیر، تبدیل این شمشیر دو لبه به یک ابزار قدرتمند است. در اینجا یک راهنمای ۳ مرحله‌ای برای مدیریت استراتژیک این افراد و کانالیزه کردن انرژی فوق‌العاده آن‌ها ارائه می‌شود:

مرحله اول: کالیبراسیون نقش (Role Calibration)

به جای جنگیدن با شخصیت این افراد، نقش آن‌ها را متناسب با شخصیتشان طراحی کنید.

  • از کمال‌گرایی‌شان استفاده کنید: این افراد را مسئول کنترل کیفیت نهایی، بازبینی اسناد مهم حقوقی یا مالی، و تست نهایی محصول کنید. جایی که یک اشتباه کوچک می‌تواند فاجعه به بار آورد، کمال‌گرایی آن‌ها یک نعمت است.
  • عشق به نظم را به کار بگیرید: وظیفه مستندسازی فرآیندها، ایجاد دستورالعمل‌های استاندارد (SOPs)، مدیریت آرشیو اسناد و بهینه‌سازی گردش کار را به آن‌ها بسپارید. آن‌ها از دل آشفتگی، یک سیستم منظم و کارآمد خلق خواهند کرد.
  • کنترل‌گری را هدفمند کنید: به جای پروژه‌های تیمی که نیاز به انعطاف‌پذیری بالا دارد، پروژه‌های فردی، مشخص و حیاتی را به آن‌ها واگذار کنید که مالکیت کامل آن با خودشان باشد. آن‌ها از صفر تا صد پروژه را با دقتی مثال‌زدنی به سرانجام خواهند رساند.

 

مرحله دوم: تعریف شفاف «خط پایان» (Defining The Finish Line)

بزرگ‌ترین مشکل این افراد، رها کردن کار و «تمام شده» دانستن آن است. وظیفه شما به عنوان مدیر، تعریف دقیق این خط پایان است.

  • قانون ۸۰/۲۰ را حاکم کنید: به آن‌ها آموزش دهید که در بسیاری از موارد، رسیدن به ۸۰ درصد نتیجه با ۲۰ درصد تلاش کافی است و تلاش برای ۲۰ درصد باقی‌مانده، ۸۰ درصد انرژی را هدر می‌دهد.
  • «انجام شده» بهتر از «بی‌نقص» است: این جمله را به شعار تیم خود تبدیل کنید. برایشان توضیح دهید که یک محصول خوب که امروز در بازار است، بسیار بهتر از یک محصول بی‌نقص است که هرگز به بازار نمی‌رسد.
  • ضرب‌الاجل‌های غیرقابل مذاکره تعیین کنید: با آن‌ها مهلت‌های زمانی مشخص و قاطع تعیین کنید و توضیح دهید که تحویل پروژه در زمان مقرر، بخشی از تعریف «کیفیت» در سازمان شماست.

 

مرحله سوم: ارائه بازخورد متمرکز بر «تأثیر» (Impact-Focused Feedback)

هنگام ارائه بازخورد به این افراد، هرگز به شخصیت آن‌ها حمله نکنید. جملاتی مثل «تو خیلی وسواسی هستی» فقط آن‌ها را در لاک دفاعی فرو می‌برد. به جای آن، روی «تأثیر» رفتارشان بر کسب‌وکار و تیم تمرکز کنید.

  • به جای: «چرا اینقدر در جزئیات گیر می‌کنی؟»
  • بگویید: «وقتی گزارش به خاطر تغییر فونت‌ها سه روز دیرتر آماده می‌شود، ما فرصت ارائه به موقع به هیئت مدیره را از دست می‌دهیم و این روی تصمیم‌گیری نهایی آن‌ها تأثیر منفی می‌گذارد.»
  • به جای: «چرا به همکارت اعتماد نمی‌کنی؟»
  • بگویید: «وقتی تمام کارهای تیم فروش را خودت دوباره چک می‌کنی، هم سرعت کارت پایین می‌آید و هم همکارانت احساس می‌کنند به توانایی آن‌ها اعتماد نداری و این موضوع انگیزه‌شان را کم می‌کند.»

شخصیت OCPD مانند یک اسب وحشی قدرتمند است. اگر رهایش کنید، همه چیز را لگدمال می‌کند، اما اگر بتوانید آن را رام کرده و انرژی‌اش را در مسیر درست هدایت کنید، شما را با سرعتی باورنکردنی به مقصد خواهد رساند.

آنچه خواندید، تنها برداشتی از عمق نگاه استاد سید محسن برزنونی در کتاب رقص با طوفان‌ها بود. برای درک کامل این شخصیت‌ها، یادگیری تکنیک‌های عملی برای تعامل با آن‌ها و تبدیل کردنشان به ستون‌های سازمان، مطالعه دقیق این کتاب و مشاهده ۹ ساعت فیلم آموزشی ارزشمند همراه آن، یک ضرورت انکارناپذیر برای هر مدیر و کارآفرین هوشمند است.

 

سید محسن برزنونی OCPD وسواس جبری

سید محسن برزنونی OCPD وسواس جبری

سید محسن برزنونی OCPD وسواس جبری

سید محسن برزنونی OCPD وسواس جبری

 

 

#رقص_با_طوفانها #سید_محسن_برزنونی #شخصیت_شناسی #OCPD #کمالگرایی_وسواسی #مدیریت_تیم #مدیریت_عملکرد #روانشناسی_موفقیت #منابع_انسانی #کتاب_مدیریت #موفقیت_شغلی #توسعه_کسب_و_کار

 

دیگر مطالب آموزشی استاد سید محسن برزنونی

  1. چرا ۹۹ درصد کسب‌وکارها قبل از رسیدن به ساحل غرق می‌شوند؟

  2. هنر تبدیل تهدید به فرصت: کیمیاگری در کسب‌کار مدرن

  3. چرا باید قبل از استخدام، به آسمان نگاه کنید؟

  4. وقتی همه فرار می‌کنند، ثروتمندان واقعی وارد میدان می‌شوند! (راز تبدیل تهدید به طلا)

  5. سندی که ننوشتن آن، کسب‌وکار شما را نابود می‌کند!
  6. آیا کسب‌وکار شما به کُما رفته و خودتان خبر ندارید؟

  7. - سید محسن برزنونی و مبارزه با بازار بی‌رحم!

  8. سلاح مخفی تمرکز در لذت تجارت
  9. سید محسـن برزنونی و پاشنه آشیل کسب و کارها

  10. ایمیل مارکتینک و آموزش سید محسـن برزنونی

  11. سیـد محسن برزنونی و تکنیک های خلاقانه فروش

  12. سید محسـن برزنونی و 5 مرحله بازاریابی

  13. سید محـسن برزنونی و اولین همایش بلند مدت ایشان در جزیره زیبای کیش

ما را دنبال کنید

سبد خرید